جمهوری اسلامی

۱ـ نیروی سرکوبگر تا دندان مسلح و بیرحم شامل سپاه،ارتش، نیروی انتظامی، اطلاعات سپاه، وزارت اطلاعات، بسیج، "گروههای خودسر"، سازمان زندانهای سراسر کشور، دادگاههای انقلاب و عادی ارگانهای رسمی سرکوب جمهوری ولایت فقیه هستند که با اختیارات نامحدود هرگونه  مخالفتی با نظام را با اعدام، زندان،ترور، شکنجه، حصر، فشار اقتصادی ووو سرکوب میکنند.
۲ــ صدا و سیمایی گسترده که به جای انتقال  اطلاعات موردنیاز به جامعه تنها به بلندگوی آخوندها و عقب مانده ترین گروههای اجتماعی  تبدیل گردیده است واز آخرین دست آوردهای تکنولوژی آنفرماتیک برای ترویج خرافات و انتقال ا طلاعات نادرست و گمراه کننده به سطح جامعه بهره میبرد. برای مثال حدود ۳ ماه از سال که مشخصا ایام الله هستند این تشکیلات چندین هزار میلیاردی به روصه خوانی، جعل تاریخ و ترویج خرافات اختصاص دارد و در حالت عادی نیز با پخش برنامه های سرگرم کننده مبتذل و سریالهای فاقد هرگونه ا رزش هنری و تاثیر گذاری مثبت تنها با هدف مشروعیت بخشیدن به شیوه حکومت مداری جمهوری ولایت فقیه تولید و پخش میشوند.
 ۳ـ مطبوعات و نشر،احزاب:متشکل از دو بخش اصولگرا و اصلاح طلب  که اصولگرای که نیازمند تفسیر نیست.
اما گروه باصطلاح اصلاح طلب آن عملا بسیار بیشتر از هر فاکتوری به رفتار و بقای جمهوری ولایت فقیه مشروعیت میبخشد، ،عمدتا از کسانیکه که خود از پایه گذران نظام بوده اند و تحت شرایطی در همه جنایات گسترده این رژیم شرکت داشته اند و یا در حالیکه در مسولیتهایی تعیین کننده بوده اند با سکوت خود عملا آنها را تایید کرده اند.کمکهای این گروه در به مشروعیت بخشیده به پایه گذاری و بقای این نظام کرده و میکنند بطور کلی خارج از توان اصولگرایان است.
۴ـ ۹۰هزار مسجد ،۱۲هزار امامزاده، هزاران محفل فالگیری ،درویشی و..برای بکار روان میلیونها بیسواد غرق  در مشکلات عمیق اقتصادی و فرهنگی و گرفتار در برزخ سنت و مدرنیته کفایت میکند.

آقا، خانم، حاج آقا، حتی دکتر، مهندس و۰۰۰

القابی مانند

 آقا، خانم، حاج آقا، حتی دکتر، مهندس و۰۰۰ میتوانند بسیار گمراه کننده باشند، خیلی سنتی هستند و حکایت از فرهنگی دارد که بحران هویت، و ریاکاری در آن عمیقا ریشه دوانده است و از سلسله یک مراتب اجتماعی عقب مانده وغیر عادلانه در رنج است.
تجربه نشان میدهد در جوامعی که بردباری، احترام به حقوق دیگران در سطح قابل قبولی است  وبخصوص از  بنیه علمی پیشرفته ای برخوردار است که با جایی مانند ایران حتی قابل قیاس نیست بکارگیری اینگونه القاب  در تقابل با پیشرفهای اجتماعی عمیقا در حال منسوخ شدن است. 

پراکنده و منسجم

cohesion 

دنیای  سیاست و پولپرستی بیش از اندازه مسخره و چندش آور شده است و در همین اندازه بیشتر هم خطرناک شده . شباهت زیادی به درگیری ناموسی چند دسته راهزن مست دارد.

-----------------------------------------------------------------------------------------------.

کوچ بنی اسرائیل  از ستم فرعونیان و از افریقا دو ره آورد بزرگ و فنا ناپذیر برای بشریت داشت.

.خداوند بزرگ و یکتا ( بتنهایی تا اینجا سه تا شد) و پول 

------------------------------------------------------------------------------------------------

آدم تا چه حد و اندازه ای باید روی عقایدش پافشاری و مقاومت کند؟
آیا حد و مرز دارد، اگر دارد چه چیز تعیین کننده این حدو مرز است؟
 نوع عقیده یا طرف مقابل (کمی، کیفی) و یا...؟
چرا سقراط کاسه زهر را سر کشید
 یا گالیله حرف خود را پس گرفت
و یا کسی جهاد در راه عقیده ر ا توصیه میکند
جیوردانو برونو درآتش بسوخت
جان لنون هم گفت چیزی ارزش مردن را ندارد

Democracy Paradox

The North Korean dictators metod is the same as the dictatorship of the Mullahs, Bashar al-Assad, and most of the world's dictators.
These dictators need a hypothetical enemy to keep the strength of the military and to suppress democracy in their own country, fearing the influence of an assumed enemy of democracy.
On the other hand, the neocons in the United States, Russia and China also use the sitvation to advance their policies.
But the policies of the American and Western democracies in dealing with the situation are very complicated.
For the most part, the political and economic development of these dictatorships is not in the interest of American Democrats and Western European countries.

Paradox

روشی که دیکتاتور کره شمالی در پیش گرفته است همان روشی است که دیکتاتوری ملاها، بشار اسد و بیشتر دیکتاتوریهای جهانسوم بکار میبرند. این دیکتاتورها برای حفظ قدرت جهنمی خود نیازمند یک دشمن فرضی هستند که بتوانند قدرت نظامیها را بالا ببرند و به بهانه نفوذ دشمن دمکراسی را در کشور خود سرکوب کنند.

از طرف دیگر نئوکانها در امریکا ، روسیه و چین هم از شرایط برای پیشبرد سیاستهایشان استفاده میکنند.

اما سیاستهای دمکراتهای آمریکایی و اروپای غربی در برخورد با شرایط بسیار پیچیده است .

به دلایل زیاد توسعه سیاسی و اقتصادی ا ین دیکتاتوریها به نفع دمکراتهای امریکایی و کشورهای اروپای غربی نیست.

بواقع همه کشورهای خاورمیانه و حتی بنوعی جهانسوم در یک سطح هستند و برتریهای ظاهری مربوط میشود به منابع طبیعی اینکشورها میباشد که مردم این کشورها هیچ نقشی در چگونگی آنها ندارند۰

بنابراین پیشرفت و یا عقب ماندگی ظاهری این کشورها نسبت بیکدیگر به نوع و میزان منابع زیرزمینی،نیاز دنیای غرب ، و ژئوپولتیک این کشورها بستگی دارد ۰

اینکه مشخصا در سهمیه کدام کشور جهان اولی و یا دومی باشند هم تا حدودی نه چندان چشمگیرموثر است.

ویپرت فون بلوشر مستشار آلمانی در"خاطرات خود در ایران" توضیح میدهد که در آنزمان ارتش افغانستان با ۹۰،۰۰۰سرباز منظم ترین ارتش در همه منطقه بوده است و این توانایی را داشته است که با حمله به هندوستان و گشودن جبهه جدیدی بخش عمده ای از ارتش انگلستان را بآنجا کشانده و باین ترتیب از فشار بر ارتش عثمانی (که متحد آلمان بوده) بکاهد۰

ماموریت او قانع کردن پادشاه مسلمان افغانستان به قرار گرفتن در جبهه متحدین آلمان و عثمانی بوده است.

مطالعه کتاب بسیار جذاب و مستند "سفرنامهٔ بلوشر" توصیه میشود.

PROXY WAR

جنگ نیابتی

ـــــــــــــــــــــــــ

باید پرسید؟

۱ـ در طول چند سال جنگ خونین با صدها هزار کشته، میلیونها آواره همراه با درد آورترین و وحشتناکترین جنایتهای بشری،بمباران شیمیایی مناطق مسکونی، خلق یکشبه دهها گروه آدمخوار مانند داعش ویرانی تمام و کمال یک کشور،

۲ـ حضور چندین گروه مسلح که هرکدام خود را نماینده مردم سوریه میدانند دهها بار احتمال رویارویی آمریکا و روسیه

چطور شد؟

در یک ملاقات کمتر از یکروزه ترامپ و پوتین آنهم در کشور رابع(چهارمی،نه در روسیه نه در آمریکا و نه اینکه در سوریه در یک کشور اروپایی) بدون حضور هیچ نماینده ای از دولت رسمی سوریه و اپوزیسیون بعد از ۲۴ ساعت آتش بس برقرار گردید؟

احتمالا دین نوعی راه حل هم بوده برای تبیین هستی و رفع  ترس و نگرانی بشر ضمنا همراه با اعمال مجازاتهایی ترسناک ترس خود ترس.
اما بنظر میاد الان خودش بخشا به منشا ترس و نگرانی تبدیل شده۰
یکجنبه اش منو یاد این روایت خیلی قدیمی میندازه که یک آخوند روی منبر میداند که دروغپردازی میکند، پا منبریها هم میدانند که این مردک دروغ میگوید و این مردک هم خود میداند که پامنبریها میدانند که او دروغ میگوید.
امآآا نهضت ادامه دارد.

قبول نکردن دین و سر باززدن از پذیرفتن عقاید دینی اوایل معمولاً به خاطر توجیه ناپذیر بودن و یا مسخره بودن معجزات بوده است، اما امروزه (منظور از "امروزه" چیزی حدود ۳قرن پیش)گمان نمی‌کنم که شخص خردمندی بتواند حتی یک دلیل مناسب برای توجیه دین داشته باشد.
دیوید هیوم(ویکی)
۳قرن ازین گفته هیوم میگذرد سه قرنی که شاید دنیا باندازه همه تاریخ تغییرکرده اما هنوز دین سُر و مُر و گُنده سرجاشه حتی در جاهایی به جاه هایی رسیده که قابل تصور نبود.
من با عقل(خرد ناقصم) چند نتیجه از این گزاره گرفته ام
۱ـ تعداد خردمندان هرروز کمتر شده
۲ ـ اینکه از زمان هیوم تا همین چند وقت پیشها  جمعیت زیادی مفقود بوده اند که نه خردمند بوده اند و نه بی خرد اما حالا پیدا شده اند و در حال تعیین تکلیفشان هستند.
۳ـ معنی و مفهوم خرد تغییر کرده.

بی تردید تشیع یکی از بزرگترین و پیچیده ترین نمونه های جعل تاریخ است که به هرجایش وارد میشوید بسیار سازماندهی شده و در عین حال متناقض و غیر معمول در لابلای اوراق تاریخ ثبت شده است.
زرین‌کوب می‌نویسد:
مذهب خود او (شیخ صفی الدین) تسنن و شافعی مذهب بود و با آنکه بعضی اقوال و اشعار منقول ازو، از اتکا بر محبت و مهر علی حاکی است، این محبت علی با تسنن وی که در تاریخها از جمله حتی در «احسن التواریخ» بدان اشارت هست، مغایرت ندارد. در مکتوبی هم که عبیدالله خان ازبک به شاه طهماسب صفوی (سال ۹۳۶ هجری) می‌نویسد، گفته می‌شود که «پدر کلان شما، جناب مرحوم شیخ صفی مردی عزیز اهل سنت و جماعت بوده‌است».
تشکیل خلق الساعه هزاران سوارکار قزلباش یونیفورم پوش و اموزش دیده تا باجناق انگلیسی شاه عباس کبیر وووو

پیشنهاد بسیار جالبی است!
 حکومت ولایت فقیه هم نشان داده است که با تمام وجود به تکنولوژی علاقه مند است برای انرژی هسته ای گرفته تا رباطهایی که نماز میخوانند (هرچند وزیر اطلاعاتش قادر باستفاده از ایمیل شخصی اش نیست)هزینه میکنند این واجب تر است که مقام معظم ولایت حتما از تُخم اصیلی باشد.
 این بنفع خودشان هم هست ارث بیشتری میبرند.
 کُد دی ان ای سادات را منتشر کنند، تا در جا هرکس ادعای سیادت کرد صحت و سقم آن مشخص شود.
اما در قدم اول میبایستی راه حلی برای این دوازده هزار امامزاده پیداکرد.

صدا و سیمای آخوندی

 صدا و سیمای آخوندی بعنوان ارگانی انحصاری دولتی که از بودجه و درآمدی کلان برخوردار است تنها ارگانیست که درحوزه کاری خود باقصی نقاط ایران دسترسی دارد (من فرض میکنم که شما چیزی راجع به فرهنگ سازی نشنیده اید؟؟). من اسم این ارگان را "آی تی"منبر گذاشته ام(عصر ارتباطاطات) و هیچ کاربردی جز اشاعه جهل و خشونت و ترویج افکار عقب مانده را ندارد.صدا و سیما از امنیتی ترین نهاد های حکومت اسلامی که کار سازماندهی تروریستم اسلامی را در خارج از کشور انجام میدهد و بشدت فاسد است.صدا و سیمای اسلامی دراختیار کامل حکومت اسلامیست. در مورد نقش مردم تا بعد....

در جریان فتنه ۵۷ رادیوی بی بی سی اصلیترین مرجع خبری مردم و جریانات سیاسی انقلابی بود که در آن اطلاعیه های خمینی، روز، ساعت و محل تظاهرات باطلاع مردم میرسید، در این زمان حتی با رادیوهای گوشی(کاملا شبیه هیدفونهای آیفون که با اتصال کابل آن به زمین به رادیو تبدیل میشد و قیمت آن حداکثر ۲۰ ریال یعنی ۲تومان بود) هم قادر بودیم بی بی سی رابشنویم.نکته مهم اینکه طبق اخبار بی بی سی دهها هزار نفر طی سال ۵۷ در تظاهرات کشته شدند. بنا بر آمار بنیاد شهید همه جمعا حدود ۳ هزار نفر از سال ۳۲ گمشده و مقتول سیاسی داشته ایم.

حکومت پهلوی به مرور زمان و کاملا متناسب با شعور اجتماعی مردم ایران (بواقع مساله اصلی همین برنامه است) در حال تبدیل شدن به یک  حکومت قابل قبول ملی بود، بزرگترین موانع این روند از یکطرف ارتجاع سیاه آخوندی و ارتجاع سرخ بود و از طرف دیگر که از اهمیت بیشتری هم برخوردار بود سنتهای سیاسی کشورهای غربی خصوصا اروپای غربی در خصوص سیاستهای اجتماعی اقتصادی کشورهای جهان سوم بود که در تقابل با برنامه های "بلندپروازانه" محمد رضا شاه بود. با نگاهی به وقایع سالهای ۵۰ بوضوح میتوان دید که هردو گروه برای سرنگونی و یافتن جانشینی برای محمد رضا شاه شدیدأ در رقابت هستند. با درگیر شدن شوروی در باتلاق افغانستان و حضور دمکراتها در کاخ سفید غربیها در گوادلوپ به توافق رسیدند... روی چیزی شبیه خمینی و نهضت آزادی!؟ بتوافق رسیدند. بی بی سی هم در هدایت افکار عمومی موفق عمل کرد.

 رئیس دولت و چند وزیر آنهم رئیس دولتی که ضعف و ناتوانی اش در مناظره ها حتی در مقابل کسانی مانند قالیباف معلوم الحال بوضوح احساس میشد و وزرایی که خودمسولین اصلی اوضاع فاجعه بار فعلی هستند و قطعا از رانتهای آنچنانی برخوردار بوده اند میخواهند کدام مشکل را حل کند؟حتی اگر بخواهند قادر نخواهند بود .تغییراتی موثر در بهبود زندگی مردم بوجود بیاورند.
همه سیستم (نظام) جمهوری اسلامی (بیت رهبری، دولت، قوه قضاییه، مجلس، نهادهای امنیتی نظامی ومراجع تقلید۰۰)از یکطرف غرق در فساد هستند و از طرف دیگر عرصه تاخت و تاز سازمانهای اطلاعاتی خارجی از پاکستان گرفته تا روسیه و امریکا و اسرائیل است. 
مساله این حکومت فقط رضایت مردم ایران نیست این حکومت باید پاسخگوی محافل بسیار قدرتمند سیاسی و اقتصادی باشد که منافعشان در تقابل کامل با منافع مردم ایران قرار دارد و برخلاف مردم ایران با اهرمهای قدرتمندی که در بالاترین سطوح قدرت حتی در رده روسای قوا(پسران میرزاهاشم عامل اجنبی هستند به آنها پست ندهید.امام خمینی) را در اختیار دارند قادرند هر شرایطی را به سیستم حاکم و جامعه ایرانی تحمیل کنند

اشپیگل

اشپیگل     http://www.dw.com/fa-ir/%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%B1%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C%D9%88%D9%86%D8%A7%D9%84-%D8%B4%DB%8C%D8%B9%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/a-39350296 نشریه ای است شبیه نیورک تایمز و واشنگتن پست که در طیف لیبرال و چپ قرار میگیرد مثلا ظاهرأ طرفدار حقوق همجنسگرایان، مهاجرین و ازین قبیل است و یا اینکه بوضوح در قبل تندروی های ترامپ موضع جدی میگیرد از سیستم سعودی و رفتار اسرائیل انتقاد میکند، اما هرگز درباره جنایات وال استریت و یا چگونگی غارت جهانسوم و تبعیض نژادی بطور جدی وارد بحث نمیشود. اشپیگل بیتردید ارگان جباحی از قدرت است که هرگز وارد جزئیات این بحث نمیشود که تسلط دیکتاتورهایی مانند سعودی، ایران،پاکستان و نآارامیهای سوریه و عراق تا چه منافع سرشار اقتصادی برای غرب دارد، اینگونه نوشته ها در واقع نوعی disinformation (ضد اطلاعات) برای تاثیر و فرم دهی به افکار عمومی است و فاقد ارزشهای واقعی ژورنالیستی میباشد

براساس شواهد بسیار و واقعیتهای دنیای سیاست بخصوص دوران جنگ سرد انجمنهای اسلامی و کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور عرصه تاخت و تاز سازمانهای اطلاعاتی غربی ٫ شرقی، موساد ، ساواک ووو بود و هرکدام از سازمانها در تلاش جذب عناصر و افرادی ازین گروها بودند که بتوانند در زمان تغییرات احتمالی در روند حوادث تاثیرگذار باشند.عمق وجدیت اینگونه فعالیتها در زمان جنگ سرد انکار ناپذیر است.با نگاهی به پدیده صادق قطب زاده (نمونه کلاسیک ) و عمق روابط او با خمینی در سالهای پیش از ۵۷ و تا پایان کار و مقایسه زندگی شخصی این فرد با فعالیتهای سیاسی اش و جزئیات عملیاتی که در پیش از انقلاب و بعد از انقلاب انجام داده است (امام موسی صدر) براحتی میتوان متوجه شد که اینچنین عناصری تا چه حد و در چه جهتی در روند جریانات تاثیرگذار بوده اند. محسن سازگارا از از سالها پیش از آنکه توسط "ابراهیم یزدی" بعنوان مترجم خمینی به نوفل لوشاتو دعوت شود در دربار خوبان بکار گماشته شده بود.فاشیستها فقط با اجماع جهانی سرنگون میشوند.دخالت خارجی مفهوم گمراه کننده ایست.